کد مطلب:29085 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:84

دفاع از خود در برابر هجوم گسترده تبلیغاتی












با این حال، مهم تر از همه آنچه كه به عنوان دلیل برای انگیزه امیر مؤمنان برای بیان فضایل و سخن گفتن از خویش یاد كردیم، فضایی بود كه در آن، امام علیه السلام از خود سخن گفت.

زندگی علی علیه السلام واقعاً شگفت انگیز است. روزگار وی انباشته از درس و تاریخش پُر از پند است. شخصیتی كه با درخشندگی و از فرازْ پرتوافشانی می كند، مردی چنان استوار و پا برجا، مؤمنی كه ایمانش او را در مرتبه ای بس والا نشانده است و در برتری و جلالت، ستارگان نیز به پایش نمی رسند، و... شخصیتی چون او كه در جایگاه همه این بزرگی هاست، امّا فضایی آلوده به تبلیغات ناروا او را فرا گرفته، بعد از رُبع قرنْ دوری از مركز قدرت، اكنون كه زمام امور را به دست گرفته، در نظر نسل جدیدی كه به وی چشم دوخته اند، چگونه می نماید؟ و چه طور موقعیّت خود را در ذهن و فكر آنان به دست می آورد؟ پرسش اصلی این است.

مطالعه زندگی سراسر نور و تلاش و حركت علی علیه السلام نشان می دهد كه وی با همه درخشندگی ای كه در روزگار پیامبر اكرم در جنگ های بزرگ و پیروزی های درخشان داشت، هرگز از خویش چیزی نگفت؛ امّا پس از آن كه پیامبر اكرم به رفیق اعلی پیوست، در همان روزهای آغازین - كه شاهد دگرگونی حاكمیت و چرخش زندگی سیاسی از اصول خود بود -، به بیان سابقه درخشان خویش در اسلام پرداخت و در هر جا از حقّ خود سخن گفت تا احقاق حق كند و حقیقت را بنمایاند و از پایگاه امامت دفاع كند.

افسوس كه تلاش علی علیه السلام نتیجه ای نداد و خلافت، جز در موارد استثنایی و نادر، مسیر دیگری در پیش گرفت و امام علیه السلام برای سالیانی چند از عمر خود، به سكوتی هولناك پناه جُست و از حقّ خود دست شست و در سخنانی دردناك چنین گفت:

شكیبایی كردم، در حالی كه در دیده ام خار و در گلویم استخوان بود.[1].

وقتی حزب «طُلَقاء (آزاد شدگان پیامبر)» بر زندگی مسلمانان چنگ افكند و در روزگار خلیفه سوم، گام هایش را استوار ساخت، حجم دروغ ها و تهمت ها فزون شد و از هر سو و بویژه از شام، سرازیر گشت تا فضایی آلوده به وجود آید و در آن، حقایقْ دگرگون شود و حق مداران و یاوران حق و بویژه امیر مؤمنان در محاصره قرار گیرند.[2].

امام علیه السلام در برابر همه این دروغ ها و تهمت ها و سیل نیرنگ ها و اتّهام ها و دگرگون سازی و كتمان حقایق - امواجی كه از كاخ سرتاسر نیرنگ و حیله معاویه سرچشمه می گرفتند و زاییده اصرار جاهلی معاویه بر افساد ذهن ها و آلوده سازی خِرَدها بودند - ایستاد.

و از آن جا كه معاویه می دانست شخصیت علی علیه السلام می تواند از پشتِ انبوه ابرهای تاریك و متراكم تبلیغات مخالف، سر برآورَد و بر حیات سیاسی - اجتماعی بتابد و ابرها را كنار بزند، تمام توان و اراده و تصمیم خود را متوجّه كوبیدن شخصیت وی كرد و خود به هر مقدار كه توانست، از علی علیه السلام بدگویی نمود و در این جنگ كینه توزانه و ویرانگر، هر وسیله ای را به كار گرفت و تا آن جا پیش رفت كه نفرین فرستادن بر علی علیه السلام را در نمازها واجب گردانْد.

علی علیه السلام در مبارزه با این فضای انباشته از دروغ، تهمت و گم راه سازی كه تارهای تبلیغات دشمنانه همه جا چنگ انداخته بود، چه باید می كرد؟ او در پیش روی خود، راهی جز بیان فضایل خویش و پرده برداری از بدی ها و فضیحت های حزب «طلقاء» نمی دید.

اندك چیزی كه امام علیه السلام در بیان فضایلش گفته، برای مواجهه با این فضای مسموم و دشوار بود و علی رغم ضرورت این كار، كاری مهم، سخت و طاقت سوز بود و از آن جا كه علی علیه السلام جز حق نمی شناسد و هدفی جز اعتلای حق ندارد، بر وی لازم است كه سخن بگوید و حرف بزند، گرچه سختی و مرارت بسیاری هم تحمّل كند و این، دقیقاً همان كاری است كه علی - كه درود خدا بر او باد - انجام داد.









    1. ر. ك:ج 9، ص 191 (شكیبایی با خار در چشم).
    2. ر. ك:ج 6، ص 15 (نبرد تبلیغاتی).